• وبلاگ : نيستم پس مي نويسم
  • يادداشت : افتادن
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    عارفي را گفتند فلان درويش در هوا بپرد

    گفت مگسي چون تواند

    گفتند درويشي بر اب رود

    گفت تخته پاره اي نيز برود

    گفتند درويشي از جايي به جايي در اني بشود

    گفت شيطان نيز در يک چشم بهم زدني از شرق عالم به غرب عالم برود

    گفتند تو را چه عجب باشد؟

    گفت در ميان خلق زيستنو چون خلق نزيستن

    + ستوده 

    غصه سازند بيشتر اين عبورها

    بدبختي بزرگي ست يا غمي عظيم

    + وجيهه 

    يادت رفت بگي كه نيمكتها هم قصه سازند. فرقي نمي كند كجا باشند، در يك پارك باشند يا در پياده رو يا در حياط فني 1 يا در كلاس هاي درس مدرسه مان... شايد هم قصه سازيشان كمتر باشد، شايد براي اين بهتر باشند كه بنشيني، تكيه بدهي، قصه اي تلخ را تعريف كني و بعد بلند شوي بروي...