• وبلاگ : نيستم پس مي نويسم
  • يادداشت : Manifest
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + وجيهه 

    الان دوباره خواندم اين نوشته ات را...

    دوستش داشتم..

    راستش دوست نداشتم تنها شاهد و ناظر باشم... ولي دوست هم نداشتم آخرش اين همه تلخ شود برايم... ولي آخرش هم من تلخ شدم و هم تنها شدك يك شاهد.. يك ناظر كه تنها مي تواند نگاه كند و خودش را مجبور كند كه درك كند.

    پاسخ

    فكنيم راحت كردن خودمونه يا برداشتن مسئوليت يا هر چيز ديگه. از اين وضعيت ارام هيچي نخواستن فعلا راضيم. تقريبا هميشه شاهد بودم ديگه قصه و نيمكت رو تو خوب مي دوني.